*اگر با سردار سلیمانی مشکلی دارید یا هرچی، نخونید این پست رو. در حال حاضر توان شنیدن حرف نیشدار و غیره و غیره ندارم.*
_سلام، صبح به خیر.
_سلام.
_.
_.
_چیزی شده؟
_ها؟
_چرا دپرسی؟
_حاج قاسمو زدن.
_چی؟ کی؟ کجا؟
_دیشب، تو بغداد. آمریکاییا زدنش.
_یعنی الان. الان شهید شده یا.
_آره دیگه، آره.
به همین سادگی؟
تموم شد؟
یه وقتایی باورم نمیشه که یه زندگی به چه سرعتی میتونه تموم بشه.
ناراحتی رفتن سردار یه طرف و.
نگرانیش یه طرف.
حالا چی؟ حالا چی میشه؟ بعدش، بعدش چی میشه؟
خدا بیامرزتت سردار جان، شما که رفتی، راحت شدی، تموم شد. یه دعایی برای ما بکن.
بعدا نوشت: دلم نمیخواد فردا برم مدرسه. تحمل حرفاشون رو ندارم. نمیتونم بشینم و گوش بدم که بگن خوب کردن. نه طاقت بحث کردن دارم و نه حوصله و نه اطلاعاتشو. کاش همه فردا ساکت شن.
بعدانوشت دو: برکینگ نوز!!!
آیا میدونستید داعش رو سردار سلیمانی و رفقا باهم به وجود آورده بودن؟
درباره این سایت